کسب مهارت در گفتگوهای روزمره به این معناست که گفتگو باید متقابل باشد. با افکار و عقایدی که در دو جهت جریان دارد. هدف انسان از گفتگو انتقال افکار و احساسات و ابراز علاقه بهطرف مقابل است. شما باید مانند یک بازی کن خوب جریان توپ گفتگو را حفظ کنید.
تعداد کمی از اشخاص میتوانند همیشه گفتگوهایشان را با خوش طبعی و سخنان حکیمانه شیرین کنند. سخنگوی خوب ساده و صریح صحبت میکند، ظرافت طبع و حساسیت به خرج می دهد و به صحبتهای دیگران توجه می کند. سخنگوی خوب باید طوری کلمات و نحوه بیان را ابراز کند که باعث روشن شدن موضوع و گیج نشدن طرف مقابلمان شود. با طرز بیان خوب میتوانیم هرنوع احساس مثبت یا منفی را بهطرف مقابل انتقال دهیم.
۱.اصول ابتدایی که باید توجه کنید
سخنگوی خوب باید به دو نکته توجه داشته باشد.
۱. قبل از آنکه حرف بزنید، فکر کنید.
۲. شنوندهی خوبی باشید. گرچه به نظر ساده میرسد ولی عملی کردن آن چندان کار سادهای نیست.
فکر کردن یا متفکر بودن زمینهای کلی را از موضوع گفتگو تا بازخورد شنونده را در برمیگیرد. فکر کردن به پاسخی که میخواهید در گفتگو بدهید امری طبیعی است. عدهای از افراد چنان غرق در فکر کردن به پاسخی که میخواهند بدهند میشوند که یک کلمه از صحبتهای طرف مقابلشان را نمیشنوند و نتیجه آن سکوتی ناخوشایند است که فرد احساس میکند در فضا معلق مانده است. بجای اینکه به پاسخ فکر کنید، به آنچه میشنوید توجه کنید و واقعاً گوش کنید.
۲.آنچه که مهارت شنوندگی را افزایش میدهد
۱. ذهنتان را از هر فکری تخلیه کنید و به آنچه میشنوید گوش کنید.
۲. سعی کنید علاوه بر گوش دادن تماس چشمی برقرار کنید و گاهی هم با گفتن کلماتی مانند«که اینطور» یا «واقعاً» نشان دهید که نهتنها گوش میدهید بلکه متوجه منظور طرفتان شدهاید.
۳. متوجه ریتم صحبت طرفتان باشید. و جملات طولانیتر را در جهت تائید سخنان فرد بیان کنید.
۴. اگر متوجه چیزی نمیشوید از طرفتان بخواهید توضیح دهد این عادت یک شنونده خوب است.
۳.وسط حرف کسی بپریم یا نه ؟
بین ایجاد وقفه کوتاه برای تائید حرف طرف مقابل و وسط حرف او پریدن به این دلیل که میخواهید اطلاعات ناچیزی را که درباره موضوعی دارید به رخ بکشید تفاوت زیادی هست. تنها زمانی میتوانید وسط حرف کسی بپرید که صادقانه احساس کنید باید چیزی در این مورد به او بگویید وآنقدر مشتاقید که نمیتوانید صبر کنید.
در چنین اوقاتی قبل از اینکه حرفتان را بزنید بگویید« متأسفم که وسط حرفت پریدم».اگر کسی میان حرف شما پرید قبل از آنکه حرفتان را تمام کنید چند لحظه مؤدبانه گوش کنید. بالابردن دست به معنی «صبرکنید لطفاً» حرکت مؤدبانهای است که میتواند طرف مقابلتان را از این کار منصرف کند. مواظب باشید که جمله گستاخانهای به زبان نیاورید چون در این صورت کار بیادبانهای را باکار بیادبانه دیگری پاسخ میدهید.
۴.فاصله مناسب
یک گفتگوی راحت و ساده مستلزم چیزی بیش از کلمات است باید در فضایی راحت صورت بگیرد و نباید نزدیکتر از نیم متر با طرف مقابل بایستید. زمانی که نشسته صحبت میکنید مقدار فاصله مهم نیست. ولی در مورد افرادی که آهسته صحبت میکنند باید کمی به جلو خم شوید و هنگامیکه خودتان صحبت میکنید دوباره به عقب برگردید.
۵.مراقب اختلاف قد هم باشید
فاصله را با طرف مقابلتان تنظیم کنید تا فرد مقابلتان مجبور نباشد هنگام صحبت کردن با شما به سمت بالا یا پایین نگاه کند چون در این حالت فضای یک گفتگوی راحت از بین میرود. مراقب افرادی که دارای معلولیتهای جسمانی هستند باشید مثل افرادی که روی صندلی چرخدار مینشینند. یا ازلحاظ شنوایی مشکلدارند و از کسی که با عصا و چوبدستی راه میرود یا زانودرد دارد نمیتوان انتظار یک گفتگوی طولانی را داشت.
۶.زبان ایما و اشاره درمورد سخنگوی خوب
بعضی از اشاره ها را می توان تفسیر کرد، ولی بعضی از آنها واضح و رسا هستند. حالاتی که نیاز به تفسیر دارند عبارتند از:
۱. حالات بدن در حالت ایستاده یا نشسته. والدین یا معلمان به این دلیل به دانش آموزان می گفتند صاف بنشین با صاف بایست که قوزکردن یا خمیدگی در حال صحبت کردن با کسی حاکی از تنبلی، بی علاقگی و بی احترامی است.
۲. حالت چهره. لبخندزدن حاکی از محبت، پذیرابودن و یا حالتی دوستانه است ولی زیاد این کار را نکنید زیرا لبخندهای کاذب و بی پایان باعث می شود دورو به نظر برسید.
اخم کردن وگره زدن ابروها نشانه خشم یا نگرانی است، حتی اگر در این حالت کلمات مثبتی به زبان بیاورید.
۳.ارتباط چشمی. نگاه کردن به چشمان طرف مقابل علاقه شما را به گفتگو نشان می دهد. ولی زل زدن یا خیره شدن می تواند حاکی از حالتی تهدید آمیز باشد یا عجیب به نظر برسد پس هراز گاهی تمرکز نگاهتان را به قسمتهای چهره طرف مقابلتان معطوف کنید.
۴. اشارات حاکی از بی قراری. در ایما و اشاره سعی کنید تعادل را رعایت کنید از دستانتان برای نشان دادن منظورتان استفاده کنید و از بعضی حالات اشاراتی مانند: وررفتن با موها،کراوات یا جواهرتان خودداری کنید.
۵. تکان دادن سر. سرتکان دادن لزوماً به معنای موافقت شما نیست، بلکه می تواند نشان دهنده درک شماهم باشد. ولی زیاد حرکت دادن سر در جهت مثبت باعث می شود خیلی مشتاقانه به نظر برسید خصوصاً در محیط های کاری.
۶. اشاره کردن به جایی یا کسی. از قدیم در فرهنگ ایران نشان دهنده ی حالت منفی یا خصمانه است به همین دلیل می تواند باعث سوء برداشت شود. اشاره کردن هم چنین توجه را به سمت کسی جلب می کند که نمی خواهد هدف نگاه های کنجکاوانه باشد.
۷.در مقابل سؤالات کنجکاوانه چه واکنشی نشان دهیم؟
اشخاصی هستند که، در مورد پرسیدن چیزهای خصوصی هیچگونه ملاحظهای ندارند «چرا ازدواج نکردی؟» «چقدر برای این کار پول دادهای؟» شما میتوانید خیلی مؤدبانه پاسخ بدهید. «به شما مربوط نیست» ولی همچنین میتوانید به شوخی رد کنید یا موضوع را عوض کنید، یا بگویید «اگر اشکالی ندارد ترجیح میدهم درباره این موضوع صحبت نکنم». معمولاً در این موارد وسوسه میشویم با یک متلک جواب بدهید. ولی پاسخ گستاخانه در مقابل سؤال گستاخانه، دو برابر بیادبی محسوب میشود.
۸.هنر تعریف کردن
تعریف کردن مانند برگ گلی است که آنقدر نازک و لطیف است که از زیباییش به وجد می آییم و بوی خوش آن گل، مطبوع و دلچسب است. چاپلوسی مانند گلی است که نهتنها گل برگهایش زیبا به نظر نمیرسد بلکه آنقدر تیغ دارد که به دست گرفتن آن با ترسولرز میباشد.
سخنگوی خوب کسی است که از فرصتی که برای تعریف کردن از کسی دست میدهد استفاده کند ولی تنها درصورتیکه آن فرد سزاوار تعریف و تعریف صادقانه باشد مانند « واقعاً عالی به نظر میرسی». برای بسیاری از افراد واکنش در مقابل تعریف دشوار است مثل اینکه پذیرش آن نوعی خودنمایی به نظر میرسد. اگر بگویید «قابلی نداشت » یا «چیزی نبود» نشان میدهید که برای کاری که کردهاید ارزش قائل نیستید و در مورد تعریف از شما اشتباه کرده است.
بهترین و بزرگوارانهترین پاسخ این است که بگویید «متشکرم» «خوشحالم که اینطور فکر میکنید» یا «چقدر لطف دارید» اگر از شما تعریف کردند در صورت امکان صادقانه تعریف را به او بازگردانید «متشکرم. این کار به این دلیل که از دستورات جدید استفاده کردم». خوب شد.
۹.خنده دار است یا نه؟
توانایی خنداندن دیگران یک استعداد است، ولی حتی شوخ طبع ترین افرادهم باید مراقب شوخ های خود باشند. در بیان شوخی و لطیفه مراقب باشید به کسی برخورنده نباشد. و برای مخاطبان مناسب باشد. شوخی های مرتبط با نژاد، مذهب یا جنسیت شما را فردی بی ملاحظه و مرتجع نشان می دهد. تا زمانی که افراد را خوب نشناخته اید با آنها شوخی نکنید. طنز و شوخ طبعی با هم متفاوتند.
بعضی از بزرگترین طنز نویسان منظورشان را از طریق فکاهی نویسی درباره وضعیت زندگی انسان بیان می کنند. و می دانند که طنز سالم، طبیعی و مثبت برخلاف لطیف های برخورنده بسیار مؤثر واقع می شوند.
تنیجه گیری :
مهارت داشتن در گفتگوهای دوسویه بسیار باارزش است زیرا که در این گفتگوها هدف انتقال افکار، احساسات و ابراز علاقه میباشد. برای حفظ جریان گفتگو با خوب سخن گفتن، صادقانه و شیرین و ابراز سخنان حکیمانه میتوان استفاده برد.
در گفتگوهای متقابل افراد باید سعی کنند ساده و صریح صحبت کنند و ظرافت طبع و حساسیت خرج کنند و توجه به صحبت دیگران و روشن شدن موضوع در انتقال احساس مثبت یا منفی تلاش نمایند. اصول ابتدایی گفتگو، فکر کردن و شنونده خوب بودن میباشد که کار سختی است.
فکر کردن امری است طبیعی درست مانند گوش کردن. مهارت شنوندگی را با خالی کردن ذهن و توجه به شنیدهها و تماس چشمی و گاهی هم با گفتن «که اینطور» « صحیح میفرمایید» ادامه دهید. اگر متوجه موضوع مورد بحث نشدید از طرف مقابل تقاضای توضیح کنید. در گوش دادن به آهنگ گوینده و به ریتم سخنان او توجه کنید.
وسط حرف دیگران پریدن تنها زمانی جایز است که میخواهید صادقانه چیزی بگویید و در اثر اشتیاق زیاد صبر ندارید. به زبان ایماواشاره در سخن گفتن که همان زبان بدن است دقت کنید و سعی کنید جملهی گستاخانه را با گستاخی پاسخ ندهید زیرا این عمل بدتر از بد است.