چگونه خانمها در محل کار
اگر افکار جالبی به ذهنتان خطور میکند باید پی ببرید که چگونه میتوانید آنها را با دیگران با اشتراک بگذارید. در محل کار الزامی است که اعتمادبهنفس خود را در مقابل دیگران به نمایش بگذارید. ولی مشکلی که اکثر زنان با آن دستوپنجه نرم میکنند این است که عادتهای گفتاری مناسبی در تعامل با دیگران ندارند.
عادتهایی که ما زنان بهمرور و باگذشت زمان درباره آنها شرطی شدهایم. در این مقاله به این موضوع میپردازیم که خانمها چگونه قادر هستند در محل کار با اعتمادبهنفس بیشتری به برقراری ارتباط با دیگران بپردازند.امکان دارد که در نوع بیان خودآگاهی کافی نداشته باشیم. لذا بعضی از تکیهکلامها و حتی آهنگ صدایمان میتواند میزان اعتمادبهنفس مان را کاهش دهد. شاید در چنین حالتی در نظر دیگران چندان معتمد به نظر نرسیم؛ که این امر خودش باعث قضاوتها و به وجود آمدن دیدگاههایی درباره ما میشود که خیلی به آنها علاقهمند نیستیم.
مغز زنان بهطور طبیعی باهوش هیجانی بالا که موجب برقراری ارتباطات ماهرانه است، طرحریزیشده است. هوش زنان برای فهمیدن و خواندن موارد ریزودرشت ارتباطات کلامی و غیرکلامی با دیگران (که عبارتاند از حالتهای چهره اشخاص، لحن صدا و زبان بدن) در نظر گرفته شد است. امکان دارد که زنان در تعامل با دیگر افراد از همین توانمندیها استفاده کنند.
ولی این توانمندیها برای برقراری و حفظ رابطهها است که موقع برقراری ارتباطات غیرکلامی (مخصوصاً درباره زنان) امکان دارد که موجب شود که زنان از قالب کلامی منحصربهفردی بهره گیرند که پیامِ نداشتن اعتمادبهنفس و ضعف را به شخص مقابل القا میکند.خاطرنشان میکنم که شما میتوانید نوع گفتار شرطی شده را از نو، طرحریزی کنید تا هم در درون به افزایش اعتمادبهنفس خود کمک کرده باشید و هم در نگاه دیگران با اعتمادبهنفس ظاهر شوید.
۱. «فقط»
این کلمه اقتدار جملهی شمارا کم میکند؛ و حالت دفاع گونهای و حتی پوزش طلبانه ای را در شما به وجود میآورد. وقتی بیان میکنیم «فقط میخواهیم بیان که حاضر هستیم…» امکان دارد اینطور معنی بدهد که «ببخشید که مصدق اوقات جنابعالی شدم…» یا «ببخشید مدام مزاحم شما میشوم». عموماً این نوع گفتار ماحصل یک مکانیزم دفاعی است که مانندِ یک سپر دفاعی برای پیشگیری از طرد شدن «خیر» یا راهی برای دوری از اینکه خواستههایمان بیشازحد بوده باشد این کلمه را استفاده میکنیم.
راهحل: تغییرات را با بررسی ایمیلها و پیامکهای خود با پیدا کردن این کلمه شروع کنید. در کجاها بیشتر از حد لازم از این کلمه استفاده کردهاید. ازاینپس کلمه «فقط» را از نوشتههای خود کنار بگذارید؛ و خواهید دید که جمله شما چقدر سرراست و نیرومندتر میشود. پس با گذر زمان تلاش کنید که این تغییر را در صحبتهایتان نیز داشته باشید.
۲. «من در این حوزه متخصص نیستم ولی»
زنان غالباً گفتگوهای خود را با جملاتی مانند، «اطمینان ندارم که چه نظری داری، ولی…» آغاز میکنند این جملات به این خاطر در گفتگوهای ما بکار میرود که دوست نداریم چیزی را به کسی تحمیل کنیم و یا متکبر به نظر برسیم یا حتی ترس داریم که نکند مرتکب خطایی شده باشیم.
مشکلی که وجود دارد این است که با به کاربردن عبارتهای شرطی از معتبر بودن جمله شما کاسته میشود و آن را زیر سؤال میبرد. اکثر ما خیلی وقتها دیدگاهها و توصیههایی را بیان میکنیم که راهگشا نیست. حتی بعضی وقتها متوجه اشتباه بودن نظر خود میشویم. طبیعت آدمی همین است و باعث اخراج از کار یا از بین رفتن اعتبارمان نمیشود.چنانچه پیش از بیان دیدگاهتان بخواهید به دلایل محتمل این موضوع که چرا امکان دارد اشتباه برداشت کرده باشید، بپردازید فقط به معنی تلف کردن «کلمه» است.
راهحل: اگر پی بردهاید که بهصورت ناخودآگاه از عبارتهای شرطی استفاده میکنید. قبل از شروع صحبتتان در جلسات و در هنگام مکالمه پشتگوشی تلفن تا ۳ بشمارید این توقف، زمان تفکر و ایجاد تغییرات در ساختار جمله را با حذف عبارات شرطی به شما میدهد؛ و با جملاتتان اقتدار بیشتری میافزاید.
۳. «قادر نیستم»
هنگامیکه این عبارات را استفاده میکنید. حس مالک بودن و کنترلی را که بر کارهایتان دارید از دست میدهید. «قادر نبودن» یک عبارت انفعالی است درحالیکه «نخواستن» یک عبارت فعال است و نشاندهنده این است که شما حدومرزهایی برای خودتان تعیین کردهاید «قادر نیستم» این معنی را القا میکند که شما مهارتهای لازم را برای انجام کار بلد نیستید درحالیکه امکان دارد مقصود شما این باشد که در مورد این کار بخصوص منی خواهید آن را به انجام برسانید.
متأسفانه به کار گرفتن مدام از «قادر نیستم» به معنی پذیرش ترس از شکست یا کمبودِ شور و اشتیاق با در نظر گرفتن محدودیتهایی که داریم میباشد. در حقیقت جملات و کلمات شما واقعیت را برایتان نمودار میسازد. درنتیجه باید از بکار بردن عبارت «قادر نیستم» را محدود کنید. در غیر این صورت به ترس مجوز میدهید که به شما غلبه یابد و پیروز شود.
راهحل: با عوض کردن عبارتِ «نمیخواهم» بهجای «قادر نیستم» مالک جمله خود شوید. این تغییر کوچک اما مهم برای نشان دادنِ سرزندگی، مستقل بودن و کنترل داشتن است. خصوصاً در محل کار که حس میکنید از طرف دیگران فرمانهایی برای شما وجود دارد استفاده کردن از این عبارت امکان دارد که در شروع احساس ترس یا مجبور کردن را به وجود میآورد ولی برای حفظ تعادل در زندگی کاری نشاندهنده این موضوع است که شما برای خودتان حدومرزهایی در نظر گرفتهاید.
۴. «امتحان این کار چه ضرری میتواند داشته باشد.»
اگر بجای صحبتتان را در قالب و ضربالمثل بزنید آنها را خیلی مستقیم و واضح بیان مینمایید در این صورت خیلی محتمل است که دیگر افراد شمارا یک فرد قابلاعتماد و جدی در نظر بگیرند و البته اگر ایدهتان را در قالب یک سؤال بیان نمایید. این حس را تقویت میکند که شما در معرض انتقاد دیگران قرارگرفتهاید.
صحبت کردن درباره یک ایده که نباید بهصورت سؤالی مطرح کنیم و اگر آن را بهصورت سؤالی مطرح کنیم احتمال از دست دادن مالکیت ایدهتان را به دنبال دارد. از طرف دیگر این اقدام به این معنی است که ایدهتان را به رأی گذاشتهاید. در حقیقت در ضمیر ناخودآگاهتان این برداشت را داشتهاید که شاید این ایده خیلی خوب و باارزش نباشد که اعتبار به هم بزنید و قابلیت سرمایهگذاری داشته باشد.
مگر اینکه شما رأی تائید از دیگران را دریافت کنید. این طرز تفکر امکان دارد که با یک ترس درونی در بسیاری از زنان مرتبط باشد که حس کنند «مبادا بهاندازه کافی شایسته و ارجمند نباشم».
راهحل: هر وقت که توصیهای دارید آن را در قالب یک جمله خبری یا غیر سؤالی بیان کنید «اگر درحال امتحان گروه جدیدی از مشتریان هستم؟». اعتبار بسیار کمتری از این جمله دارد. «تفکر این است که ما قادریم یک گروه جدید که در مقابل تمام کوششهای فروشی که انجام میدهیم باروی بازتر برخورد کند را مورد هدف قرار دهیم».
در وضعیتهایی مثل طوفان فکری مطرح کردن سؤال در گروه کار مناسبی میباشد. قبل از بیان ایدهتان در موردش فکر کرده و بهمرور جزییات بپردازید و آن را در قالب یک سؤال مطرح کنید و پسازآن در قالب «من فکر میکنم» یا «به عقیده من» مبدلش نمایید به شیوه، ظاهرِ بااقتداری برای ایدهای که قصد غیر مالکیتش را به دیگران دارید فراهم میسازد.
۵. با تُن صدای سؤالی و کشوقوس دادن اغراقآمیز صحبت نکنید.
عادت کردن در لحن گفتار یا افزایش تُن صدا در انتهای جملات مانند آهنگی که برای جملات سؤالی کاربرد دارد. پیچوتاب دادن کلمات در موقع اَدا کردن آنها یا گفتن کلمات، خارج از حالت معمولشان در حنجره حواس و تمرکز مخاطبان را از مطلبی که در حال بیان آن هستید پرت کرده.
یکی از نشانههایی که شمارا قادر میسازد متوجه این موضوع شوید این است که آیا بیشتر از حد لازم صدای خود را زیر میکنید این است که آیا صدایتان را در پایان جملات زیادی میکشید یا نه؟ و مانند (حالتی که سؤال میپرسید) با این روش صحبت کردن عدم خاطرجمعی و تردید داشتن را به نمایش میگذارید و مخاطبان بهنوعی عدم خاطرجمعی را در مورد شما خواهند داشت.
راهکار این نیست که مثل یک مرد صحبت کنید لذا باید راهکاری را به کار بگیریم که عادتهای گفتاریتان اعتبار پیامتان را کمارزش جلوه ندهد.
راهحل: در هنگام خواندن از روی متن کتاب یا مجله سعی کنید که یکدستتان را مستقیم در مقابل صورت خود دراز کنید هر زمان که به پایان یک جمله میرسیدید دست خود را کامل پایین بیندازید و همزمان میزان تُن صدای خود را کاهش دهید. حرکت دستتان وقتی پایین میآید باعث میشود که کنترل صدایتان راحتتر باشد و از میزان آن بکاهد.
۶. «سپاسگزارم»
احتیاجی ندارد که از علامت تعجب (!) یا شکلکها (ایموجی) برای بیان توجه خود در هر موضوعی جزئی بهره بگیرید. افزودن علائم حسی به زبانتان تأثیر گرفته از یک یقین درونی یا به سخن دیگر، حس ناامن درونی است که ما در مورد مهربانی، باارزش بودن یا محبوب به نظر رسیدن داریم. این حرکت یک عمل از یک پیشروی میباشد برای «حفظ دوستی صلح و مهربانی» که صورت میدهیم تا اطمینان پیدا کنیم که از پیاممان نظری مثبت و دوستانه برداشت میشود. (یک تضمین بیاعتبار برای موضوعی که از کنترل ما خارجشده است) مخصوصاً در محل کار میتوانید بین همکاران براثر فعالیتهای کاری فوران احساسی عمیقی وجود داشته باشد.
بهعنوانمثال میتوان در مورد بهروزرسانی یک محصول جدید که چقدر میتواند عالی باشد. یا چقدر زیاد برای یک موضوعی که به یک همکار مربوط میشود هیجانی شدهاید میتواند رویکردی نامناسب باشد.
راهحل: بجای عبارت کلی «خیلی خوبه» تلاش کنید بررسیهای منسجمتری صورت بدهید «به نظر میرسد رئیس جدیدِ فروش نیروی جدید باصلاحیتی برای گروه فروش میتواند باشد»چنین جملاتی میزان علاقه شمارا در یک سطح خیلی بالاتری، حتی میتوان گفت حرفهای و کاری نمایان میسازد. برای ارتباطات مکاتبهای مانند ایمیلها به سبک مقامات ارشد شرکتتان توجه کافی داشته باشید؛ و قطعاً سعی کنید الگویِ ارتباطی نوشتاریِ خود را در اینترنت با آنها انطباق دهید.
۷. «آیا صحبتی که کردم منطقی است»
کاملاً منطقی به نظرمی رسیدید البته پیش از مطرح کردن چنین سؤالی! اگر مدام از این قبیل سؤالات میپرسید «دارم خوب بیانش میکنم؟» درصورتیکه امکان دارد که شما به دلیل جلب مشارکت و همکاری دیگر افراد در بحث و بررسی میزان کارایی خود این پرسش را مطرح کرده باشید.
ممکن است مخاطب برای خود این پرسش را مطرح کند که آیا شما و صحبتتان واقعاً منطقی، از روی عقل و بهجا هستید یا خیر. این قبیل جملات درواقع نشانه یک یقین خیلی قوی است که مطابق آن، گویی شخص خود وانمود میکند که آن جایگاه را دارد و شرایط لازم برای صحبت در مورد آن مطلب را ندارد.
راهحل: اگر واقعاً قصد دارید که پی ببرید که دیگران موضوع صحبت شمارا درک کردهاند یا قصد دارند و یا زمینههای همکاری و مشارکت رادارند، گرفتن فیدبک را به وجود آورید. عالیتر این است که بگویید «با اشتیاق منتظر شنیدن فکرها و پرسشهایتان هستم.» این قبیل جملات کنش سریع اتفاقی شمارا برای بر عهده گرفتن مسئولیت «آماده کردن» شرایط و موقعیتها و کسب اعتماد از اینکه دیگر موضوع موردبحث را درک کردهاند را سرکوب میکند.
به میزان که چنین عادتهایی را در زبانِ خود استفاده میکنید. این علامتهای ضمنی، درک اشخاص را در مورد اعتمادبهنفس و میزان حرفهای بودنِ شما، مؤثر واقع میشود. بررسی دقیق این مورد و اینکه چگونه امکان دارد مسیر خود را به گفتار شما باز کنند. کسب آگاهی لازم را بهمنظور ایجاد تغییرات که درنتیجه آن موجب افزایش اعتمادبهنفس در گفتارتان به شما خواهد داد.
نتیجه گیری:
چکیده مطلب : خانمها می توانند نوع گفتارشرطی شده خود را از نو برنامه ریزی کنند تا هم از درون افزایش اعتماد به نفس خود کمک کرده باشید و هم در نگاه دیگران با اعتمادبه نفس ظاهر شوید و از به کاربردن کلماتی مانند «فقط»، «من نمی توانم» و «امتحانش چه ضرری می تواند داشته باشه؟» و همچنین با تُن صدای کش و قوس دار صحبت نکنید و همیشه در پایان گفتگو از شخص مقابل سپاسگزازی را به عمل آورید.
حتمابخوانید: چطور در صحبت کردن جذابیت داشته باشیم.